3
تیر

عقیق یمنی

​یمن جان … ای که نامت همچو عقیق انگشتری مایه آرامش است ….

حصارت را محکم کن …

مبادا عقیقت بشکند …

مبادا کم بیاوری …

این همه سختی برای آمادگی و شکل گیری تو اند …

به حکمت خدا امیدوار باش …

مبادا بشکنی …

بگذار خدا ترا به قیمت بالا بخرد …

صبور باش …

من به اصالت تو ایمان دارم!

ترا با هر چه آتش است  نمی توان سوزاند

و تیغ هیچ شمشیر بُرنده ای بر تو اثر نخواهد کرد؛ الا برای ساختنت …

تو از تبار محمد مصطفی(ص) و از شهادت دهندگان به ولایت امیر المؤمنان علی بن ابی طالب (ع) هستی…

پیروزی تو فقر راریشه کن 

و اندوه را برطرف می سازد …

عقیقت را از دستبرد ظالمان دور نگه دار و از هیچ چیز نترس!

صبور باش که عاقبت نیکو از آن توست …

بر خدا توکل کن … که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد … ??

دل_نوشت الهام آقاجانی


free b2evolution skin
16
خرداد

مقدس که باشی

علی شکست قلبش …روحش… تمام جسم و جانش…
همه می دانند که ابن ملجم او را نکشت! ابن ملجم ها بودند که او را کشتند!
به جرم عدالت … به جرم عصمت … به جرم عشق!
حسن به دوش گرفت بار پدر را … چه دوش گرفتنی !
آری علی کشته شد…
و عدالت شهید!
دفنش کردند  شاید در شبی شبیه این شب
شب جمعه !
شب قدر…
دوباره به یاد آن روزها می افتم
حتما علی را غسل داده و تا کنون کفن کرده اند!
تنها فرزندانش یتیم نشده اند…
همه کوفه…همه فرزندان اسلام یتیم شدند!
یتیمان کوفه چه می کنند؟!
هنوز هم صدای ناله یتیمی شان به گوش می رسد!
از قدس،غزه،افغانستان،عراق … و حتی ایران خودمان!
حالا که علی نیست بگذار صدای او شوم
بگذار بگویم که از وقتی علی رفت،عدالت به تاراج رفت!
نه نیکوکاری حسن نه خون حسین ..‌‌.نه…
هیچ یک نتوانست جای خالی عدالت را پر کند!
چرا…؟!
نمی دانم!
چرا…می دانم!
چون به آنها هم اجازه ندادند …
عدالت در اسارت بسر می برد!
نخواستند…نخواستیم… 
شاید منفعت هایمان اجازه نمی داد…
قدرت پای عدالت را فلج کرده بود و شمشیرش چشم هامان را کور!
یاد زینب می افتم…
یاد کودکان کاروان…
یاد زنان و دختران
یاد ۷۲ تن شهید دشت کربلا
سرگردانم…
عجیب سرگردانم!
فردا روز قدس است!
و این روزها هر روزش عاشورا …
مداح نام ترا به زبان می آورد مولا جان…
گریه ام نمی گیرد
کار از گریه کردن گذشته است …
خون است که می چکد از چشم های مهدی زهرا (سلام الله)
مقدس که باشی
و تنها…
گاه خاکستر به رویت می ریزند
و گاه خاکسترت را بر باد می دهند!
کم ترین کار همین است که بیایم
و اعلام برائت کنم
از دشمنان
و دست بیعت دهم
به مولایمان
باشد که با مقاومت
سد راه عدالت را بشکنیم
و در مسجد الاقصی
پشت سر حیدر زمان
نماز بخوانیم!
کم ترین کار 
این است که قلم شوم
و در برابر  جوهر سیاه زمانه
قد علم کنم …
و از قدس بنویسم…
از سپیدی روحش
و مرگ سرخ فرزندانش.

و از بیداری فرزندانش بگویم!
و جوانه هایی که زده… و خواهد زد!


free b2evolution skin