سلام دوستان کوثر بلاگی عزیزم
ولادت عمه زینب سلام الله رو
به همگی مسلمانان عاشق و ولایت مدار تبریک عرض می کنم!!
امروز روز و عید جمعه رو هم خدمت همگی شما تبریک عرض می کنم!
به امید فرج و گشایش امور همه که همانا با آمادگی ما
و فرج مولا امام زمان عجل الله تعالی فراهم خواهد شد ان شاءالله تعالی!
به مناسبت نزدیک شدن به سالگرد انقلاب اسلامی ایران
این متن تقدیم به شما عزیزان…
امیدوارم با نظرات گرانقدرتون منو در پیش بُرد مطالبم یاری کنید!
بسم الله الرحمن الرحیم!
سال 68 همان سالی که من بدنیا آمدم سالی بود که تو رفته بودی …
سالی که نایب برحقت پا به عرصه مقدس امامت نهاد…
وسایه بالا سرمان شد تا طعم تلخ فقر را با نبودنت نچشیم!
ما با دنیایی از آرمان و آرزو پا به دنیای سرشار از امیدت گذاشتیم
و آرمان هایی الهی در سر می پروراندیم…
آرمانهایی که تو به رسیدنشان امیدوار بودی!
امیدوار به دانش آموزان و آینده سازان کشوری که از نسل انقلاب اند!
درخت انقلابی که ریشه اش توحید
و تنه اش امامت و نبوت است
و یکی از شاخه هایش به امامت و هدایت تو جریان یافت و رشد کرد…
شاخ و برگ گرفت و حالا دارد میوه می دهد!
تقریبا سی و هشت سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته…
سالهای پر فراز و نشیبی که برای هر کدام از ما خاطره ساز بوده و خواهد بود!
حالا علی رغم همه تحریم ها و تهدیدات پوچ و بی بهای یاغی گران غرب
علی رغم شیطنت های فراگیرشان در جبهه فرهنگی
علی رغم همه عقب افتادگی هایی که ریشه اش
همان 8 سال جنگیست که بر ما تحمیل کردند
و علی رغم سیاست گذاری های نادرست و ناعادلانه غرب
ما ایستاده ایم
اگر آن روزها نمی گذاشتند صدای امام
به گوش مردم ایران برسد و حکومت نظامی برقرار بود
امروز می بینیم که نائب امام زمان عجل الله تعالی
برای جوانان غرب نامه می نویسند
و از رسالت محمدی خویش دم می زنند
و آنان را به کاوش فرا می خوانند!
و خداوند وعده پیروزی اش تحقق یافتنی است
و او راستگوی بلند مرتبه است!
آری آن روزها و این روزها هر کدام برگی از تاریخ
این ملت شریف ایران اند و از آن جدایی ناپذیر!
حالا دیگر خیلی از دانشمندان غربی هم می دانند
که آمریکا و انگلیس و اسرائیل و اعراب دور افتاده
از دین و آیین مبین اسلام راه به جایی نخواهند برد…
استکبار هم خوب می داند که تا وقتی وحدت
و یکپارچگی ملت بصیر و انقلابی ایران اسلامی برقرار است؛
تبعیض نژادی و شبهه پراکنی و ایجاد فتنه راه به جایی نخواهد برد…
**یکی از همین روزهای پس از انقلاب بود
که معنی وحدت را خیلی خوب فهمیدم.
روزی که به پارچه نیاز داشتم
تا دست زخمی ام را باند پیچی کنم…
با دستم هر کاری کردم تاروپود پارچه از هم جدا نمی شدند….
مادرم پارچه را از دستم گرفت و گفت:
«یا باید با وسیله برنده و قوی(قیچی) آن را ببُرّی
یا باید یک نقطه و سوراخ در وسط آن پیدا کنی و کار پارچه را یکسره کنی!»
یک سوراخ کوچک در وسط پارچه خود نمایی می کرد. به وسیله همان سوراخ کارش را یک سره کردیم…!
***امیدوارم با نقطه ضعف هایمان مقابله کنیم
و نگذاریم دشمن با پیدا کردن این نقطه ضعف ها
و سوراخ های به ظاهر کوچک ، حسرت هایی بزرگ بردلهامان بگذارد….
پس از خداوند منان برای همه ملت؛ قدرت،
وحدت اسلامی و بصیرت را به همراه توکل و اعتماد بر خدای یگانه خواستارم!
التماس دعا