صلح معنای دیگری دارد!
به نام خدای صلح
یا حسن…
به تقویم می نگرم…
پانزدهم رمضان الکریم…
بزرگ روزی که بخشندگی خدا در هستی جلوه گر شد و از بخشش اش حیات بارور…! مولایی که با چهره ی نورانی خویش پیامبری کرد و با سخنان کریمانه اش، هدایتگری!
از زمانیکه پا به دنیا نهاد، همه جا بوی بهشت گرفت!
بی گمان عطر محمدی اش را از محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) وام گرفته بود که این گونه جن و انس را به حیرت وا میداشت!
سالیان سال برای خَلقِ حماسه ای نو، پر و بال گشود همچو سیمرغی که دم می گرفت و می سوخت؛ …از درون!
مولای من!
به راستی کدامین عهد نامه را امضا کرده بودید که این چنین عاشقانه به پایش ایستادید؟!
هنوز به دنیا پا ننهاده بودید که ملائکه دسته دسته از عرش فرود آمدند…
پیام جبرئیل به دستور الهی بر پیامبر نازل شد…
نامت را حسن (شُبر)نهادند!
به رسالت نامت می اندیشم!حَسَن بن علی
و به رسالت نام خویش…!
شاید که باید، از کوچه های خاکی مدینه بنویسم …
از بقیع و غربتی که به چشم خویش دیدم!
از طنین جان بخشی و جوان مردی تان! کدامین سلامتان را پاسخ گویم؟!
نام ترا که می برند، محبت است که می بویم…!
جود و بخشش است که می جویم!
شما آغاز نمایش نامهزیبای عشقید که به نام زیبای حسین ثبت شد!
شروع گذشت و بخششی که حسین با فدا کردن عزیزان خویش به نهایت رساند!
به راستی چه الگوی نیکویی برای برادر بودی!
چه کسی به شما آموخت حق گویی در فن سخنوری را؟! ای پاره تن فاطمه (سلام الله علیها)…!
یاد بچگی هایمان بخیر و یاد داستانی که از زندگی شما خواندیم…
از شما وپیرمردی که به اشتباه وضو می گرفت!
چه تدبیر زیبایی اندیشیدید!
بی شک به برکت صدق و صفایتان بود، که در قلب پاک و کوچک تک تک کودکان سرزمینم جای گرفتید!
بزرگ تر که شدم صلح شما و جنگ حسین(علیه السلام) در نظرم دو حقیقت متفاوت بود…!
گویا قرار بود همیشه در ذهنم،
کنار یکدیگر باقی بمانید؛
پا به پای هم جلو بروید؛
به سادگی گذشته ها امر به معروف و نهی از منکر کنید؛
و با هم شهید شوید!
اما سرانجامش صلح شما بود و جنگ حسین!
طالب شدم که بدانم…
و سرانجام دانستم
که نه صلحی درکار بود و نه جنگی!
صلح و جنگی که تحمیل شد!
دفاعی که به نام صلح و جنگ به ما شناساندند!
و اسلامی که همچنان در خطر است!
سجده می کنم سجده ای سخت در برابر بهترین خاندان و بهترین آموزگاران خلقت!
مولای من!
به بهانه میلادت تاریخ را ورق می زنم!
هفت بهار نگذشته بود که یتیم شدید!
سوگ مادر و ماتم پدر!
مدافع پدر شدید!
جنگیدید!
قضاوت و سخنوری کردید!
پدر شهید و عدالت به دو نیم شد!
ذره ذره تخم کینه و طمع همچو علف هرز در قلب اسلام ریشه دوانید و از پیوندشان گیاه نفاق روییدن گرفت!
پرچم صلح برافراشته شد اما حقیقت به خلافت نرسید!
تنها شدید…با تن ها و ذهن هایی مسموم در گوشه و کنارتان…
سرانجام سم در ریشه های نهال انقلاب نو پای رسول خدا دویدن گرفت و شهید شدید!
به جعده چه رسید؟!
معاویه کجاست؟!
فرجام یزید چه شد؟!
تاریخ بارها تکرار شد!
باد ظلمت هنوز هم می وزد! سوز ناک…
انگار نه انگار بهار آمده است!
رمضان است…!
مولای من!
آقای من!
بیا و بار دیگر به اذن الهی در درگاه هستی تدبر کن!
کودکان غزه و فلسطین و لبنان و … منتظرند! منتظرند تا دست یتیم نوازی ات را بر سرشان بکشی و به نیازشان پاسخ دهی!
بیا که علی تنهاست!
و چاهی برای درد و دل نیست!
حسن هست! اما حَسَن نیست!
او هیچ فن و ظرافت سخنوری نمی داند!
سرانجام تدبیرش ناامیدی است!
بیا و نگذار علی تنها بماند!
بیا در جنگ ها همراهی و در سیاست ورزی ها یاری اش کن…
حسین ات را هم با خود بیاور
دست مهدی را هم بگیر!
اصلا همه با هم بیایید!
بیایید که به عدل علی، نیکوکاری شما، فداکاری حسین، عبادت سجاد، علم باقر، صدق صادق، کظم غیظ کاظم، رضای رضا، تقوای تقی، پاکیزگی نقی، کرامات عسکری، و هدایتگری مهدی سخت نیازمندیم!
مولا جانم!
بگذارید عیدی من از شما همین باشد… آمدنتان
ویرایش نهایی: شنبه بامداد
ساعت: ۰۱:۳۵
حسینت را هم با خود بیاور!
دست مهدی ات را هم بگیر!
اصلا همه با هم بیایید.
زیبا و خواندنی بود.اجرت با امام زمان علیه السلام
سلام.
ممنونم خواهر جان…
زیر سایه حق پایدار و برقرار باشی
دلنشین
روح نواز
عالی
خدا قوت
سلام و درود .
طاعاتتون قبول حق
ممنونم از نگاه سبزتون
سلام. قشنگ بود
التماس دعا
سلام. سپاس. عاقبتتون بخیر بشه ان شاءالله. طاعاتت قبول بانو
تشکر. و همچنین طاعات شما دوستم
احسنت موفق باشید
سلام. سپاس از توجه شما
با سلام و احترام
مطلب شما در قسمت مطالب منتخب درج گردید.
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما
موفق باشید
سلام و سپاس از حضور شما.
طاعات و عبادات شما هم قبول حق ان شاءالله
التماس دعای فرج
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب