دست نوشته های بنده در دومین همایش فعالان فضای مجازی
سلام و عرض ادب و تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام پر فیض ماه محرم الحرام خدمت همگی دوستداران و عزاداران گرامی…??
با توجه به اینکه حدودا چند روزی را میهمان حضرت معصومه سلام الله علیها و حضرت بقیة الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف در استان قم بودیم و در دومین همایش فعالان فضای مجازی ( هم به عنوان سفیر کوثر نت و هم به عنوان مدعو و برگزیده جشنواره انقلاب) شرکت کردم…لازم دیدم که به طور خلاصه هم به بیان خاطرات بپردازم و هم به صورت مجمل بیانات عزیزان دعوت شده برای سخنرانی را به حضورتان برسانم…ان شاءالله که انگیزه ای باشد برای ادامه راه…
?قسمت اول:
جشنواره انقلاب بود
نمی دانستم در آن شرکت کنم یا نه…
اما به ذهنم رسید ماجرایی را که برایم رخ داده بود به صورت ساده عنوان کنم…ماجرایی که معنای وحدت را به صورت ملموس برایم جا انداخت…(می توانید به مطلبم راجع به میوه های انقلاب مراجعه کنید)
فکر نمی کردم مطلبم برگزیده شود…طوری که کلا آن رابه فراموشی سپرده بودم…
?قسمت دوم:
یادم نمی آید چه مراسمی در حوزه مان در حال برگذاری بود…
اما مسئول فرهنگی مان مرا صدا زد و به من اطلاع داد که اسمم را به عنوان سفیر کوثر نت سطح ۲ رد کرده است…و من هم قبول کردم… در صورتی که قبلا خودم این پست رادر کوثر نت دیده بودم و به خاطر اینکه زیاد با وظایف سفیر آشنایی نداشتم براحتی از کنارش گذشته بودم…اما مثل اینکه قسمتم این بود که سفیر شوم…
مدتی بعد از قم به بنده زنگ زدند و گفتند سطح ۲ سفیر دارد…شما اگر می توانید سفیر سطح ۳ شوید…و اینجا بود که کار کمی برایم سخت تر شد…
سطح ۳ در حال جا به جایی فیزیکی بودند…و فعلا نمی شد در این باره تصمیمی گرفت…
تابستان سال ۱۳۹۶ بود که مسئول فرهنگی سطح ۲ ما گفتند تابلویی به دست مدرسه رسیده…و ما دو سفیر ماندیم و یک تابلوی کوچک!!
با سفیر سطح ۲ قراری گذاشتم تا شرح وظایف کنیم و تابلو را نصب کنیم…
الحمدلله تابلو توسط مسئول فرهنگی نصب شده بود…
اما چون سفیر سطح ۲ کلاس تابستانی داشت نشد که در آن قرار ملاقاتمان به نتیجه ای برسیم…
خلاصه خودم به عنوان یک تازه وارد دست به کار شدم و مطالبی را جمع آوری کردم…اما هنوز کافی نبود…مطالب را پیش مسئولین سطح ۳ بردم، آنها پرینت گرفته در اختیارم گذاشتند و من هم نصب کردم.
?قسمت سوم:
#دومین_همایش_فعالان_فضای_مجازی_با_موضوع_باز_آفرینی_محتوای_دینی بود…
قرار شد بچه های استان همگی با هم برویم تا هماهنگ باشیم…
و چون ما سفیران مراکز خود بودیم باید یک روز زودتر راه می افتادیم… همایش در روزهای ۲۷ و ۲۸ ام بود …و جلسه مخصوص سفیران نیز روز ۲۶ ام شهریور ماه…همگی در بعداز ظهر روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۶ راهی استان قم شدیم…نماز مغرب را در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه خواندیم و وسایلمان را از امانتی پس گرفته و راهی خوابگاه شدیم…پس از صرف شام حالا نوبت به معرفی بود…یک به یک نمایه یکدیگررا می پرسیدیم و افرادی را که می شناختیم با شعف حال و احوال می کردیم… انصافا بعضی ها با تصوراتمان جور در نمی آمدند… ???
من خودم دوست داشتم خانم«من روشنک بنت سینا در اندیشه پروازم» را ببینم که بعدا دیدم…خیلی هم از دیدنشان مشعوف شدم…و خیلی از دوستان دیگر…بچه های درون هال هر شب شب نشینی داشتیم…
دورهم می نشستیم و شروع می کردیم به گپ و گفتگوی دوستانه…که بعد ها معروف شد به «دورهمی هال شماره ۲»
…
?قسمت چهارم:
با توجه به اینکه دندان درد داشتم با خودم انواع و اقسام داروهای مسکن را آورده بودم…با وجود اینکه اصلا آدم داروویی نیستم و حتی مدتی بود داروی شیمیایی حتی از نوع آنتی بیوتیک ساده اش را هم مصرف نمی کردم ولی روز قبلش بالاجبار دکتر رفته و برایم قرص و کپسول نوشته بود…آموکسی کلاو، کپسول ژلوفن کامپاند،ژلوفن،کپسول چرکخشک کن،قطره گوش،پودر گیاهی آنفولانزا،استامینیفون کدئین،پروفن،محلول سی ام…
داروخانه مرجع بودم در خوابگاه ??
اتفاقا بچه یکی از دوستان گوش درد گرفت و قطره ام به دردش خورد…هر چند معتقدم اصلا کار درستی نیست این طور تجویز ها…??این مدت کافی بود چیز داغی بخورم و دردم تشدید یابد…???
هر شب بساط خوراکی و گپ مهیا بود…طوری که بچه ها صبح خواب آلود بودند…بعد نماز خواب را ترجیح می دادند…?
?قسمت پنجم:
صبح روز اول بعد از صرف صبحانه اتوبوس ها آمدند و راهی مرکز مدیریت فناوری اطلاعات شدیم…
ابتدا کارت ملی هایمان را چک کردند با دستگاه و بعد به همگی سفیران یک پوشه دادند حاوی رواق نامه و پیکسل سفیر کوثرنت …
وارد سالن شدیم و در صندلی ها کنار یکدیگر مستقر شدیم…
نام کاربریم همین مفردمذکرحاضرادرکنا هستش
سلام
چه خاطرات قشنگی داری
اسم کاربری شما چی بود؟
راستی اون قسمت چک کردن کارت ملی رو چرا من ندیدم؟؟
سلام دوست عزیزم ممنون
نمی دونم. شما مگه سفیر بودید؟
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب